...

مشخصات

...
وبلاگ : ايا نميداني كه خدا ميبيند....؟
پارسي يار : 2-فعلا بي نام

نام: ...
زبان: فارسي
تاريخ عضويت: 91/2/30
سن وبلاگ : 11 سال و 11 ماه و 25 روز

درباره خودم: ادعايي ندارم كه كسي بگه :تو كه ادعات ميشد...اولش گفتم:تلاش ها و تمرين ها... نميدونم ميتونم يا نه اما ميخوام تلاش كنم.ميخوام مسلماني ز سر گيرم.چند وقته تصميم دارم اما از يه ايه شروع شد. وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ يعني: هرگز نيكي و بدي يكسان نيست، بدي را با نيكي دفع كن،آنگاه [خواهى ديد] كسى كه بين تو و او دشمنى‏اى بود، گويى دوستى مهربان است(سوره ي فصلت ايه34)‏ با خودم ميگم چه وضعشه اين چه سبك زندگييه كه همش خودم.پس خدا كجاي زندگيمه؟اينجور خداي مهربونم تو ايه ها و روايات راه و چاه جزئيااااات زندگي مو بهم نشون داده اما من همچنان محورم دلم هست نه خدا. يه ايه هست كه وقتي غرق ميشم تو دنيا انگار با تمام كلمات نورانيش زل ميزنه تو چشام: اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ(سوره انبيا ايه 1) يعني (زمان ) حساب مردم نزديك شده است ، در حالي كه آنان در بي خبري ، (از آن ) روي گردانند! از همه و (بخصوص همسر عزيزتر از جانم كه رضايت اون از من باعث ميشه خدا ازم خشنود باشه) ميخوام توي اين راه كمكم كنن و بدونن هيچ ادعايي ندارم.مث يك بچه ي يك ماهه ام كه نميتونه چهار دست و پا كنه اما آرزو داره يه روز بتونه راه بره
بهترين حرف: عزيز جان .. عزيز ِ جاني که مي آيي و مي خواني .. که مي آيي و مي بيني .. بودن هاي دنيا گاهي چقدر اعتبارشان کم استـــ .. به همسرت .. به پدر و مادرت .. به تمام پاره هايي که پاره تنند .. نگاه کن .. و فکر کن .. لحظه اي فقط .. به نبودنشان فکر کن .. اگر حسرت روزهاي نبودنشان را درک کردي .. به حرمت ِ وقتي که صرف نوشتن از درد مي شود .. که با هر کلمه درد انباشته مي شود روي درد .. قدردان لحظه هاي باقيمانده اي باش .. که کنار عزيزانت هستي .. نگذار هيچ اتفاقي حتي ذره اي .. تو را از عشقي که ميان و تو و خانواده ات هست .. جدا کند ..